گروه جهاد و مقاومت مشرق - نگذارید یاد دوران دفاع مقدس از یادها برود. آمدن به این مناطق جنگی - چه در تعطیلات نوروزی و چه در دوره سال؛ که بحمدالله حالا در دوره سال هم کسانی از سرتاسر کشور به این مناطق مسافرت میکنند و این سرزمینها را زیارت میکنند - بسیار کار پسندیدهای است، کار درستی است، کار عاقلانهای است که ملت ایران میکند؛ خاطره این سرزمینها را زنده نگه دارید. این سرزمینها، این بیابانها، این رود کارون، این جاده اهواز-آبادان یا اهواز - خرمشهر، این مناطق گوناگون که با اسمهای مختلفی امروز خودشان را به شما معرفی میکنند، اینها شاهد برترین فداکاریها و مجاهدتها و ازخودگذشتگیها بودهاند... دشمنها میخواهند ما یادمان برود؛ میخواهند قضیه دفاع مقدس از یادمان برود، فداکاریها از یادمان برود، شخصیتهایی را که در این فداکاریها نقش آفریدند یا نشناسیم یا از یاد ببریم، اینجور میخواهند. بعضی میخواهند آن دوران را تخطئه کنند، آن آدمها را تخطئه کنند، آن جهتگیری را و آن مسیر را که امام بزرگوار و حکیم و بنده بصیر الهی آن مسیر را معین کرده بود تخطئه کنند؛ برای اینکه میدانند که هر ذرهای و هر نقطهای از این حوادث، برای ملت ایران فراموش نشدنی است و تأثیرات بزرگِ سازندهای دارد...انشاءالله همه شما مأجور باشید و همه شما انشاءالله با دست پُر و همراه با تجربهآموزی و بصیرت و همراه با انوار معنوی الهی انشاءالله از این منطقه جدا بشوید.
(حضور رهبر معظم انقلاب در یادمان شهدای شرق کارون در تاریخ 93/1/6)
زمستان 83 بود که همراه مدرسه برای بازدید از مناطق عملیاتی جنوب عازم خوزستان شدیم. اولین سفر من به منطقه بود. روز 17 اسفند، تقریبا نزدیک ظهر به منطقه طلاییه رسیدیم که عملیات مهم خیبر در آنجا اتفاق افتاده بود.
تنها جایی بود که برنامه خاصی برایمان در نظر نگرفته بودند وگفتند خودتان بروید و ببینید و بگردید و سرساعت برگردید. من هم خوشحال بودم از اینکه برای مدتی میتوانم با خودم باشم. یک خاکریز طویل در طلاییه هست که از زمان جنگ دست نخورده مانده. از آن خاکریز رفتم پایین و نشستم جایی که کسی نزدیکم نبود. فقط میخواستم فکر کنم و حرف بزنم و تنها باشم. مشغول بازی با خاک و تفکر بودم که احساس کردم چیزی از خاک بیرون زده است. کنجکاو شدم ببینم چیست؟ خاک اطرافش را کنار زدم و بیرونش کشیدم. باورم نمیشد. یک تکه استخوان بود. استخوان انسان چون از اندازه اش کاملا معلوم بود. فکر کنم یک لحظه پرتش کردم و دوباره برداشتمش. نمیدانستم چه کارکنم؟ از خاکریز رفتم بالا و مثل آدمهایی که جن دیده باشند استخوان را به نرگس نشان دادم. او هم بدتر از من، زبانش بند آمده بود و نمیدانست چه بگوید؟! با سرعت رفتم طرف محل استقرار اتوبوسها تا سرپرست گروه را پیدا کنم، اما هر چه گشتم نبود. راهنمای مینی بوس خودمان، سرهنگ سرّاجان را دیدم که با تعدادی از دوستان و همکارانش مشغول صحبت بود. صدایش کردم و استخوان را از لای چفیهام بیرون آوردم و نشانش دادم. چشمانش گرد شد و گفت:« اینو از کجا پیدا کردی؟!! » گفتم: «پایین خاکریز» گفت:« بدش به من و برو.» تکه استخوان را برد پیش دوستانش و همه با تعجل مشغول بازرسی اش شدند.
شاید از خدا یک نشانه خواسته بودم که آن را نشانم داد. مانند برقی بود که سحر از منزل لیلی درخشید و با مجنون دل افگار، چهها که نکرد.(خاطره از سید مسعود شجاعی طباطبایی)
صدا زدن گمشده در هر قدم
زمانی که چشم به سوی این دنیا گشودم نه خبرازجنگ داشتم، نه خبر از جبهه و شلمچه، نه میدانستم شهید چیست و نه میدانستم شهادت چه رنگ و بویی دارد؟
به مدرسه میرفتم و روزهای دل انگیز عمرم را در بیخبری در کنار خانواده و دوستانم میگذراندم تا اینکه اردویی بنام من رقم خورد.
به جایی رفتم که پا گذاشتن در خاک مقدس آن سعادت میخواهد. جایی بنام «شلمچه» که به راستی نام «کربلای ایران» برازنده آنجاست.
فاطمه سهرابی یک دانشجو درتوصیف اولین سفرش به سرزمین نور ضمن بیان مطالب بالا درگفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «درآنجا نیازی به راوی نبود. هر وجب از خاک، هر تکه سنگ و صدای غرش باد با آدم حرف میزد.
سرزمین خودش با زبان بیزبانی با من حرف میزد و در درونم عشقی را ایجاد میکرد و حماسهای را ترسیم میکرد که تا به حال یکبار هم بدان نیندیشیده بودم. آنجا به قدری غریب بود که انگار در هر قسمتش گمگشتهای داری که با هر قدمی که بر میداری گمگشته ات را بیشتر در درونت احساس میکنی.»
وی ادامه میدهد: «شهدا کسانی بودند که از همه چیزشان گذشتند و دورآرزوهایشان خط کشیدند و تمام خواستههای زمینی و شخصیشان را زیر سنگ و کلوخ دفن کردند. کسانی که سر دادند که ما سربلند بمانیم. گردن دادند تا ما جلوی هیچ بیگانهای گردن خم نکنیم. دستشان را دادند که جوانان ایرانی دستشان را جلوی هیچ غریبهای دراز نکنند. پایشان را از دست دادند تا هیچ خارجی پایش را به قصد تعرض داخل خاک ایران نگذارد. این مسائل و اتفاقات همه عبرت است و این ما هستیم که چشم و گوشمان را بستهایم و در نقطهای کور به سر میبریم. به امید روزی که همه ما راه درست را پیدا کنیم.»
حرکت فرا ملی راهیان نور
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا تویسرکانی نماینده ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفان و فرمانده قرارگاه فرهنگی ستاد مرکزی راهیان نور کشور با بیان اینکه راهیان نور متعلق به همه مردم ایران است و متعلق به هیچ جناح خاصی نیست،می گوید: «راهیان نور یک گنجینه بوده و همه اقشار جامعه میتوانند از این سفره معنوی شهدا بهره مند شوند.»
وی راهیان نور را عاملی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمن دانسته ومی گوید: «یقینا دشمن از تاثیرگذاری اردوهای راهیان نور مطلع است و سعی در مخدوش کردن آن دارد. راهیان نور فقط متعلق به ملت ایران نیست، بلکه زائران زیادی ازکشورهای مختلف جهان دراین حرکت عظیم حضور پیدا میکنند و راهیان نور به یک حرکت فراملی تبدیل شده است.»
فرمانده قرارگاه فرهنگی ستاد مرکزی راهیان نور کشور با بیان اینکه راهیان نور، بزرگترین عملیات فرهنگی در کشور است، میگوید: «راهیان نور، برکتی است که شهدا آن را به ما هدیه کردهاند و حضور در مناطق عملیاتی دفاع مقدس، فرصتی برای نسل جوان امروزی است که نسبت به گذشته خود اطلاعات کافی را کسب کنند و دلیل امنیت و آسایش امروز خود را بدانند.»
نماینده ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفان، توان مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن را ناشی از الگوگیری از شهدا دانسته ومی افزاید: «راهیان نوراقدام فرهنگی مقدسی است که در سطح کشور برگزار میشود و یکی از ویژگیهای بارز این حرکت عظیم فرهنگی در طول چند سال اخیر، سیاسی نشدن این حرکت بزرگ فرهنگی است که نشان میدهد شهدا متعلق به همه مردم ایران هستند.»
بصیرت افزایی، مهمترین دستاورد راهیان نور
نسل جوان و نوجوان که به سرزمین نور سفر میکنند، با گوشهای از آن حماسههای بزرگ آشنا میشوند و برای آنان یادآوری خواهد شد.
فرهاد مرادیان یک فرهنگی که خود بارها در فرصتها و مناسبتهای مختلف به سرزمین راهیان نور سفرکرده است، برایمان درباره اهمیت و دستاوردهای این سفر توضیح میدهد: «بسیاری ازجوانان در مناطق عملیاتی پایمردی، استقامت و دفاع کردند تا این انقلاب امروز به عنوان امانتی بزرگ به دست ما برسد. در این سفر معنوی برای نسل جدید انقلاب یادآوری خواهد شد که امنیت امروز ما حاصل تلاش دیروز مجاهدان این سرزمین بوده است و جوانان امروز چه رسالت خطیری در حفظ انقلاب و ارزشهای انقلابی این مردم بر دوش دارند؟»
وی ادامه میدهد: «نباید فراموش کرد که تبیین ارزشهای دفاع مقدس به ویژه برای جوانان و نوجوانان همواره مورد تاکید مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای بوده است. بصیرت افزایی بر اساس فرامین و بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی جزو اولویتهای راهیان نور است که حضور افرادی که مطالعات خوبی درباره سالهای جنگ داشتهاند، در کاروانها میتواند زمینه این بصیرت افزایی را فراهم سازد. اعزام کاروانهای راهیان نور یکی از راههای مبارزه با جبهه دشمن است و سبب بصیرت افزایی جوانان و هوشیاری و آگاهی آنان در تمام زمینهها خواهد شد و ضرورت دارد جوانان و نوجوانان در سفر راهیان نور شرکت کنند و حضوری فعال داشته باشند.»